فرهنگ و هنر ایرانی آنقدر غنی است و مانند کتابی تمام نشدنی میماند که هر ورق آن گویی خود کتابی دیگر است، و هر جمله حکمتی دارد که اگر درباره آن صحبت شود، میتوان ساعتها به تعمق و تفسیر پرداخت. یکی از جلوههای زیبا و معنوی این فرهنگ، ضربالمثلهای مرتبط با سفالگری و کوزهگری است؛ هنری که از دل خاک، آثار ارزشمند و ماندگار میآفریند. این ضربالمثلها نه تنها هنر سفالگری را بازتاب میدهند، بلکه به زندگی، زمان و ارزشهای اخلاقی نیز اشاراتی عمیق دارند و در طول تاریخ به نوعی حکمت و آموزهای جاودانه تبدیل شدهاند.در اینجا به چند مورد کوتاه اشاره میشود امیدوارم مورد قبول اهل آن قرار گیرد.
سفالگری یکی از قدیمیترین هنرها و صنایع دستی است که از دوران باستان تا به امروز در فرهنگها و تمدنهای گوناگون جایگاه ویژهای داشته است. این هنر با استفاده از خاک رس، آب، آتش و هنر دست سفالگر، به خلق ظروف و اشیای زیبا و کاربردی تبدیل میشود. شاید یکی از دلایلی که این صنعت در سراسر جهان محبوب بوده و هنوز هم در مناطق مختلف از اهمیت ویژهای برخوردار است، ارتباط آن با زندگی روزمره انسانها و نیازهای ابتداییشان باشد. این کاربرد گسترده، سفالگری و کوزه را به منبع الهام بسیاری از ضربالمثلها تبدیل کرده است. در این مقاله به ضربالمثلهای رایج در زبان فارسی و چند زبان دیگر درباره کوزه، سفال و سفالگری میپردازیم.
ضربالمثلهای فارسی در مورد سفال و کوزه
- کوزهگر از کوزه شکسته آب میخورد
این ضربالمثل در زبان فارسی به کنایهای اشاره دارد که فردی که تخصصی در حرفه یا هنری دارد، گاه نمیتواند از این تخصص برای خود استفاده کند. سفالگر بهرغم آنکه توانایی ساخت ظروف زیبا و کاربردی دارد، به دلیل مشغله و اولویت دادن به کار دیگران، خود از کوزه شکسته استفاده میکند. این ضربالمثل در موقعیتهای بسیاری به کار میرود، از جمله زمانی که یک فرد ماهر یا متخصص از تواناییهای خود برای استفاده شخصی بهره نمیبرد. - آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم
این ضربالمثل به این معناست که منابع مورد نیاز یا پاسخ سوالات ما در نزدیکی ما قرار دارند، اما به دنبال آنها به جای دیگری میرویم. کوزهای که پر از آب است، نمادی از منبعی است که در دسترس ما قرار دارد، اما به هر دلیلی از آن استفاده نمیکنیم. این ضربالمثل را میتوان برای توصیف موقعیتهایی به کار برد که افراد به دنبال چیزهایی هستند که در نزدیکی خودشان یافت میشود. - کوزهات چون شکست، هر چه خواهی بکوب
این ضربالمثل به بیان مفهوم پایان و تمامیت میپردازد؛ یعنی هنگامی که یک چیز به شکلی غیرقابل جبران خراب میشود، دیگر نیازی به نگرانی یا حفظ آن نیست. این مفهوم بهویژه در روابط انسانی یا موقعیتهایی به کار میرود که همه چیز به پایان رسیده و دیگر نیازی به تلاش برای حفظ وضعیت قبلی نیست. - خاک، کوزهگر را به خاک میسپارد
این ضربالمثل به گذرای بودن زندگی و این حقیقت که همه چیز به خاک بازمیگردد اشاره دارد. کوزهگر که از خاک ظروف سفالی میسازد، خود نیز در نهایت به خاک بازمیگردد. این ضربالمثل مفهومی عمیق و فلسفی از چرخه زندگی و مرگ دارد و به یادآوری موقتی بودن زندگی میپردازد. - ضربالمثل “رس طرف را کشیدن” ارتباط مستقیمی با هنر سفالگری ندارد. اما اگر از زاویه دیگری به آن نگاه کنیم، ممکن است بتوانیم مفهومی استعاری را از رابطهی سفالگری و این ضربالمثل استخراج کنیم.در هنر سفالگری، رس بهعنوان مادهی اولیه و خام برای ساخت ظروف سفالی استفاده میشود. سفالگر با مهارت خود رس را به اشکال و طرحهای دلخواه درمیآورد و به نوعی آن را “محدود” یا “هدایت” میکند تا به هدف نهایی خود برسد. این مفهوم، نوعی هدایت و شکلدهی را به ذهن میآورد که با مهارت و دقت همراه است.به همین ترتیب، در ضربالمثل “رس طرف را کشیدن”، کنایه از کنترل و محدود کردن دیگری به نفع یک هدف خاص است. همانطور که سفالگر رس را به شکلی خاص در میآورد، این اصطلاح نیز به معنای ایجاد مانع یا تغییر مسیر به نفع کسی تعبیر میشود.در واقع، وجه مشترک این ضربالمثل و سفالگری میتواند نوعی “کنترل” یا “هدایت” باشد، هرچند این ارتباط کاملاً استعاری و غیرمستقیم است.
ضربالمثلهای ترکی درباره کوزه و سفالگری
در فرهنگ ترکی نیز ضربالمثلهایی وجود دارد که به کوزه و سفال اشاره میکند. این ضربالمثلها با توجه به شباهت فرهنگی با ایران، گاهی معنایی نزدیک به هم دارند. برخی از این ضربالمثلها عبارتاند از:
- Su testisi su yolunda kırılır
ترجمه این ضربالمثل به فارسی: “کوزه آب در راه آب میشکند”. این ضربالمثل به مفهوم تقدیر و سرنوشت اشاره دارد و این که هر چیز در مسیر طبیعی خود پایان مییابد. همانطور که کوزههای آب در طول مسیر ممکن است بشکنند، انسانها نیز در مسیر زندگی خود با فراز و نشیبها و سرنوشت خود روبرو میشوند.
ضربالمثلهای انگلیسی در مورد کوزه و سفال
persian-proverbs-pottery-culture
در زبان انگلیسی، شاید به ندرت ضربالمثلی به کوزه و سفال اختصاص داده شده باشد، اما چندین عبارت و اصطلاح وجود دارد که به شکلی غیرمستقیم به سفالگری اشاره میکند:
- The pot calls the kettle black
این ضربالمثل به معنای آن است که کسی که خود دچار نقص یا ایراد است، دیگران را به همان نقص متهم میکند. این عبارت به نوعی مشابه مفهوم ضربالمثل “دیگ به دیگ میگوید رویت سیاه” در زبان فارسی است و به طعنه و کنایه در مورد افرادی به کار میرود که از ضعفها و خطاهای دیگران انتقاد میکنند در حالی که خود نیز همان مشکلات را دارند. - As the potter molds the clay
این ضربالمثل به معنای شکلدهی یا تربیت کسی به شیوهای خاص است. همانطور که سفالگر با دستان خود به خاک شکل میدهد، این اصطلاح نیز به فرآیند شکلدهی به شخصیت، افکار و اعمال افراد اشاره دارد.
دیگر ضربالمثلهای مرتبط در سایر زبانها
در زبانها و فرهنگهای مختلف، سفال و کوزه به عنوان اشیایی که هم مفید و هم نمادین هستند، همواره مورد توجه قرار گرفتهاند. برخی از ضربالمثلهای رایج دیگر عبارتاند از:
- در عربی:
در فرهنگ عربی نیز ضربالمثلهایی در رابطه با کوزه وجود دارد. از جمله: “الجره تأتي على قدر الماء”، که به معنای “اندازه کوزه بر اساس مقدار آب است” است. این ضربالمثل به مفهوم ظرفیت و تناسب اشاره دارد و اینکه هر کسی باید به اندازه توان و نیاز خود خواستهها را در نظر بگیرد. - در فرهنگ چینی:
در فرهنگ چینی، کوزه و ظروف سفالی همواره نمادی از حکمت و دانش بودهاند. یکی از ضربالمثلهای چینی مرتبط با کوزه بیانگر این است که: “یک ظرف پر، آرامتر میماند“، که به مفهوم ثبات و آرامش در دانایی اشاره دارد.
سفالگری: از گذشته تا امروز
سفالگری نه تنها در ایران، بلکه در سراسر جهان از اهمیت خاصی برخوردار بوده است. در ایران، شهرهایی چون لالجین و میبد بهعنوان مراکز سفالگری شناخته میشوند و سفالهای تولیدی این مناطق با طرحها و رنگهای خاص خود مورد توجه قرار میگیرند. این هنر با گذشت زمان و با بهرهگیری از تکنولوژیهای مدرن و ابزارهای پیشرفته همچنان به حیات خود ادامه میدهد.
سفالگری در فرهنگ و ادبيات
در ادیان مختلف و نیز در ادبیات غنی فارسی، مفاهیم عمیق و ژرفی وجود دارد که به زیبایی در اشعار شاعران بزرگ این سرزمین، چون خیام، حافظ و سعدی، نمود یافته است. این شاعران با استفاده از نمادهای آشنایی چون کوزه، خاک، سبو و صراحی، به بیان حکمتها و فلسفههای انسانی پرداختهاند. آنچه در این اشعار نهفته است، بیش از یک تصویر شاعرانه است؛ بلکه آینهای است که انعکاسگر روح جستجوگر و درگیر انسان در مواجهه با هستی و معنای آن است.
از جمله این نمادها، خاک، به عنوان اولین عنصر وجودی انسان، بار معنایی عمیقی دارد. در بسیاری از ادیان، خداوند انسان را از خاک آفریده است و این موضوع به ما یادآوری میکند که ما با زمین و طبیعت پیوندی ناگسستنی داریم. خاک، در حقیقت، ظرف وجودی ماست که در آن هویت و روح ما شکل میگیرد. با افزودن آب، که نمادی از آگاهی و معرفت است، خاک جان میگیرد و قابلیتهای خود را به نمایش میگذارد. این فرآیند، نمادی است از چگونگی رشد و تکامل انسان؛ از وضعیت ابتدایی و خام به مرحلهای پخته و قابل تعریف.
در این میان، آتش به عنوان نماد تضادها و چالشهای درونی نیز نقش مهمی ایفا میکند. آتش نه تنها دگرگونی و تغییر را به تصویر میکشد، بلکه موجب پختگی و استحکام در انسان میشود. همانطور که خاک خام تحت تأثیر حرارت آتش به خشت تبدیل میشود، انسان نیز در برابر چالشها و مشکلات زندگی، قویتر و استوارتر میگردد. این خشت در دستان استاد کوزهگر، به کوزهای تبدیل میشود که قادر است آب حقیقت و حیات را در خود نگه دارد. این کوزه نه تنها نمادی از پختگی و بلوغ انسانی است، بلکه نمایانگر توانایی ما در پذیرش و نگهداری از حقیقتهایی است که زندگی به ما هدیه میدهد.
در نهایت، با ترجمه و تفسیر اشعار این شاعران بزرگ، میتوان به ارتباطات پنهانی میان انسان و جهان پی برد. این ارتباطات، در حقیقت، دعوتی به تأمل و تعمق در وجود و جایگاه انسان در این کائنات بزرگ است. اشعار آنها ما را به جستجو و فهم عمیقتری از معنای زندگی ترغیب میکند و ما را به درک زیباییها و حکمتهای نهفته در زندگیامان سوق میدهد.
سفالگری و ضربالمثلهای مرتبط با کوزه و سفال، نشاندهنده اهمیت این هنر و صنعت در زندگی انسانهاست. از ایران تا ترکیه و از انگلیس تا چین، هر فرهنگ به نوعی از کوزه و سفال برای بیان مفاهیم عمیق و فلسفی استفاده کرده است. این ضربالمثلها به ما یادآوری میکنند که چگونه اشیای ساده و ابتدایی زندگی میتوانند با مفاهیم پیچیده و بزرگ انسانی پیوند خورده و به منبع الهام ادبیات و فرهنگ تبدیل شوند.
به همین دلیل، پرداختن به ضربالمثلها و اصطلاحات مرتبط با سفال و سفالگری، نگاهی جامعتر به فرهنگ و تفکرات مشترک انسانی را برای ما فراهم میکند و نشان میدهد که چگونه انسانها در سراسر جهان از چیزهای کوچک برای بیان نکات بزرگ زندگی استفاده میکنند.
مسعود صبوری